loading...
سیتک
بسم الله الرحمن الرحیم

 چگونه باید نویسنده سایت سیتک بشوم؟

در صورتی که نویسنده سایت شوید،مطالبی که برای ما ارسال می کنید مورد بررسی قرار خواهد گرفت و به آن مطلب امتیاز داده خواهد شد،هر امتیاز برابر با یک تومان محاسبه می شود؛برای مثال با دریافت 50 امتیاز، 50 تومان به حساب شما افزوده می شود. اطلاعات بیشتر



از اینترنت کسب درآمد کنید
صادق دانشوری بازدید : 315 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)

به نام خدا


تر


«تر» چيست؟ سؤالي به اين سادگي!


نه، واقعا بگوييد «تر» يعني چه؟ نكند شما هم فكر كرده‌ايد «تر» يعني چيزي كه «خشك» نباشد؛ نه؟ اگر اين طور است، «خشك‌تر» را چه مي‌گوييد؟ لابد تناقض دارد؛ «خشك»ي كه «تر» است! اما مي‌بينيد كه اين طور نيست درحقيقت؛ چون «خشك‌تر» نه‌تنها «تر» نيست؛ «خشك» هم نيست و از «خشك» هم «خشك»تر است!

گويا باز هم برگشتيم به همان تناقض.

اصلا انگار نه انگار؛ رها كنيد؛ نه شما چيزي گفتيد و نا ما چيزي شنيديم يا برعكس. موافقيد؟

يك پرسش ديگر؛ موفقيت، شهرت، جاه و مقام، پول، چاپ يك كتاب جديد، برنده شدن در يك مسابقه و ... هرچه از اين دست مي‌شناسيد، با «آدم» چه مي‌كند؟

پاسخ شما چيست؟  ما، البته- خودمان كه نديده‌ايم- شنيده‌ايم كه «آدم» را مغرور مي‌كند؛ البته از شما چه پنهان؛ بعضي هم عكس اين را گفتند و از همان موقع ما هم شك كرديم؛ چون عده‌اي هم، و البته عده‌اي، مي‌گفتند اين سياهه‌اي كه شما مي‌گوييد و آنچه هم نگفته پيداست، «آدم» را متواضع مي‌كند؛ فروتن مي‌كند؛ شاخه‌هايش را؛ نه، ببخشيد؛ شانه‌هايش را خم مي‌كند؛ نمونه‌ها و مثال‌هايي هم كه تا كنون ذكر كرده‌اند علما و صلحا و فقها و مخصوصا ادبا تمثيل «درخت» بوده است كه فصل «بار» كه فرا مي‌رسد، شانه‌ها را، نه، ببخشيد؛ شاخه‌ها را خم مي‌كند تا ديگران از «بار»ش بهره بگيرند.

حالا كه با «شما» سروكار داريم و شما را «محرم»تر مي‌دانيم- ببخشيد كه باز سروكله‌ي «تر» پيدا شد؛ گويا از هر در برانيش، درِ ديگري پيدا مي‌كند براي وارد شدن- داشتيم مي‌گفتيم كه ما اين مسئله‌ي پيچيده را با شما درميان مي‌گذاريم تا به همت شما به پاسخ منطقي‌«تر»ي در اين زمينه برسيم.

باز هم كه « تر »؛ نگفتم؟

راستي حالا كه «تر» اين همه اصرار دارد كه پا پيش بگذارد، بگذاريد از خودش هم بپرسيم؛

شنيديد چه پاسخي داد؟

هيچ! فقط دوست دارد پاي خودش را به ميان بياورد؛ مرتب تكرار مي‌كند: « تر »، «تر » ... ؛ و درشگفت از اين كه ما تا كنون اين شعر مولوي را نشنيده‌ايم:

 

باده ني در هر سري شر مي‌كند  ***  آن چنان را آن چنان«تر» مي‌كند


حالا انگار مي‌فهمم چه مي‌گويد؛ مي‌گويد: «در وجود هركسي چيزي هست؛ و من در هر موقعيتي در كنار آن چيز؛ همين؛ فقط همين»!

راستي چه قدرتي دارد اين «تر»! معجزه مي‌كند؛ مغرور را مغرورتر، فروتن را فروتن‌تر، خشك را «خشك»تر و حتي با خودش هم همان مي‌كند كه با ديگران؛ يعني «تر» را هم! ... حتي- تعجب نكنيد- «من» را «من»تر؛ مي‌گوييد نه؟ پس گوش كنيد به ملاي روم:

 

بر دو چشم من نشين،اي آن كه از«من» «من»تري            تا قمررا وانمايم كز قمر روشن‌«تر»ي

اندر آ در باغ، تا ناموس گلشن بشكند                     زان كه از صد باغ و گلشن خوش‌تر و گلشن‌تري

تا كه ســرو از شرم قدّت قدّ خود پنهان كند                  تا زبان اندر كشد سوسن؛كه تو سوسن‌تري

وقت لطف اي شمع جان،مانند مومي نرم و رام                وقـت ناز از آهـــــن پولاد، تو آهـــــن‌تري

چون فلك سركش مباش،اي نازنين كز ناز او               نرم گردي چون زمين گر از فلــك توســن‌تري

زان برون انداخت جوشن حمزه وقت كارزار                كز هزاران حصن و جوشن روح را جوشن‌تري

زان سبب هر خلـوتي سوراخ روزن را ببست                 كــز براي روشني، تو خـــانه را روشـن‌تري

صادق دانشوری بازدید : 303 شنبه 14 دی 1392 نظرات (0)

سیتک

 

« سخنی در باره ی دوبیتی یا سیتک »



دوبیتی را در سیستان سیتک(seytak) می نامند . دو گمان در باره ی ریشه و معنای این اصطلاح است ، گمان نخست آن است که سیتک را هم ریشه با " سیت " ها و سکاها بپنداریم و گمان دیگر این است که آن را برگرفته از واژه ی " سیت " به معنای ترانه بدانیم .افزون بر این سیستانیان به دو بیتی ، بیت نیز می گویند . در هر روی دوبیتی سرایی یا سیتک سرایی ، شیوه ای یله سرایی بوده است که نخست ، سراینده و سپس خواننده و خواهنده برای رهایی از مرزهای سنتی ی زندگی بر می گزیدند تا با رساترین ، کوتاه ترین و رهاترین واژگان ، شادمانی ها ، دل گرفتگی ها ، تنهایی ها ، غربت زدگی ها و عاشقانگی های خویش را در فشرده ترین ، یله ترین ، زلال ترین و قابل دسترس ترین قالب زبانی بریزند و رودرروی زندگی بایستند و با کوتاه ترین قالب بر سر زندگی فریادی بلند سر دهند . شاید برای همین است که کم تر می توان سیتک و ترانه ای را یافت که بتوان آن را آرام نجوا کرد و کم تر شوریده ای را پیدا کرد که هنگام سیتک خوانی بتواند بی فریادی ناخواسته سیتکی را بخواند . بر بنیاد همین باورهاست شاید که دوبیتی سرایی یا سیتک سرایی را بایستی مردمی ترین قالب شعر اقوام ایرانی نامید زیرا دوبیتی یا سیتک قالب برگزیده و زبان دل های شوریده ی طبقات فرودستی بوده است که از دیرباز تاریخ در لایه های زیرین زندگی نفس می کشیده اند و همواره نیز دردهای مشترک و بی شمارشان بر شادی های شان می چربیده است و دوبیتی انگار می آمده است تا در کنار زیستن و کار، یاری گرشان باشد تا دمی زیستن بدفرجام و گجسته را تاب آورند و توانی برای پی گرفتن زندگی داشته باشند.
بر وارونه ی قالب های دیگر شعری که سرایندگان آنان شناخته شده ، چیزدان و سخنوران فن سالاری در گستره ی ادبیات هستند و شناسنامه ی مشخصی دارند ، سرایندگان بسیاری از این سیتک ها جز چند تن ، ناشناخته و گمنامند اما سیتک ها و ترانه ها چه با نام و چه بی نام هم چنان از دیاری به دیاری دیگر کوچیده اند و تا ژرفای زندگی ریشه دوانده اند . انگار نسیم زندگی در درازنای زیستن وظیفه ی پراکنده کردن تخم این سیتک ها را عهده دار بوده است ، بی آن که این سرایندگان گمنام چشم انتظار امیر زاده ای ، درباری و کاتبی برای ثبت در تاریخ و صله ی ناچیزی باشند ، تنها و تنها به نیاز دل های شورمنش خویش پاسخ می دادند و در پس پشت زندگی یله سرایی می کردند . دل های عاشقانی زندگی گریز ، دلدادگانی گمنام و شوریدگانی سر مست بهترین زیست گاه این دوبیتی ها و سیتک ها در درازنای زیستن بوده است .چوپان زادگان یله در دشت ها ، زنان شوی مرده ، مادران داغ دیده ، دخترکان ربوده شده ، برنایان عاشق پیشه ، نوازندگان دوره گرد ، برزگران ، نیزاریان و ... همه و همه حضوری زنده در جهان گسترده ی ترانه ها و سیتک ها دارند . شاید برای همین است که دوبیتی های اقوام ایرانی ، گاه با تغییری بسیار جزیی به شیوه ی شگفتی به هم نزدیک می شوند و جان مایه های مشترکی دارند . اگر از تاثیر و تکثیر این دوبیتی ها بگذریم شاید درد های مشترک ، شیوه ی زندگی مشترک ، غم ها و شادی های مشترک ، ابزار معیشتی مشترک و جغرافیای فرهنگی مشترک را بتوان یکی از دلایل بنیادین دوبیتی های هم جان و هم چهره ی آنان دانست زیرا بخشی از کارکرد این دوبیتی ها در زندگی اجتماعی اقوام ایرانی ریشه های همسانی دارد که یافتن صاحبان اصلی آنان را دشوار می کند .
از میان بیشتر قالب های سنتی شاید بتوان دو بیتی را کارکردی ترین قالب شعر اقوام ایرانی و یا حتا شعر پارسی نامید . قالبی که در میان طبقه ی فرودست جامعه ی ناهمگون ایرانی ، هم بار شعر را به دوش می کشیده است و هم ، بار موسیقی را . قالب دو بیتی را می توان جام جهان نمای دل های طبقات زیرین جامعه ی ایرانی نامید ، طبقاتی که نه تنها این قالب را برای جهان درونی خویش تنگ نمی یافتند بلکه چونان جام جهان نمایی نیز به او می نگریستند و در هر لحظه ای از زندگی نیز همراه شان می بردند تا با این جام جهان نما هم به نیاز ها و شوریدگی های خود پاسخ دهند و هم با یاری او، رو در روی ناملایمات زندگی و خستگی کار بایستند و توانی تازه برای ادامه ی زندگی بیابند. بی جهت نیست که دوبیتی و ترانه این گونه با زندگی اجتماعی ایرانیان درپیوند بوده است و چنین متنوع و پر کارکرد است . به گمان بنده کمتر قالبی را در شعر سنتی می یابیم که از چنین تنوع و رنگارنگی ای برخوردار باشد و بتواند بیشتر کهن باور های بشری را در جانش جای دهد و هر لحظه نیز در زندگی مردم حضور داشته باشد .
با نگاهی گذرا به شخصیت قالب دوبیتی ها و سیتک ها و نیز زبان بی پیچش و قابل دسترس این بزرگان ِکوچک و یا این کوچکان بزرگ ، می توانیم به راز ماندگاری آنان پی ببریم ، رازشگفتی که کم تر با ذهن و زبان طبقه ی چیزدان و فن سالار ادبیات ما سازگار بوده است و حتا در بسیاری جاها نیز با این ذهن و زبان زمخت و مکتب زده ناهمسو بوده است . ذهن و زبانی که تا پیش از انقلاب بزرگ نیما کوچک ترین گذر و غفلت از عناصر شناخته شده ی شعر را بزرگ ترین جرم بر می شمرده است چه رسد به عبور از خطوط قرمز وزن و قافیه ، اما با بررسی بسیاری از این سیتک ها در خواهیم یافت که سرایندگان ، خواسته و ناخواسته این خطوط قرمز را در سیتک سرایی ندیده می گرفتند و تنها در اندیشه ی بیان رنج ها و شادی های خویش می شدند چرا که ذهن و زبان این فرودستان جز با جان زلال و غیر اشرافی قالب سیتک و دوبیتی با هیچ قالب دیگری سازگار نبوده است .
بسیاری از سیتک های سیستانی افزون بر پرش های وزنی ، در بهره گیری از قافیه نیز هم سو با تعاریف شناخته شده ی سخن سنجان و منتقدان دیروز و امروز نیستند اما هم چنان سیطره ی خویش را با تمامی این کاستی ها بر موسیقی ، شعر و حتا پژوهش گران حفظ کرده اند و هر روز نیز خواهندگان تازه ای می یابند . حتا به گمان بنده با این که بسیاری از این سیتک ها، شعرهای کم مایه و کم ویژه ای هستند و کم تر به ساختار های زبانی ی گویش سیستانی تن می دهند اما از آن جایی که ریشه در زندگی مردم دارند حتا ناخواسته باعث تغییراتی در حنجره ی ساز ها و نیز لحن های موسیقیایی سیستانیان شده اند و گاه نیز از خطوط قرمز زبان گذشته و باعث بیماری زبانی شده اند . با این که امروز شاعران بسیاری به سیتک سرایی روی آورده اند اما استقبال مردم و نوازندگان هم چنان از سیتک ها وترانه های کهن بیشتر است . شاید بافت زبانی پیچیده ، دشواری تصاویر ، کم خونی ، عدم هم خوانی محتوای شعر ها با شخصیت و جان دو بیتی ، فشرده نگویی و پریشان جانی و نیز دشواری خواندن را بتوان از دلایل عدم استقبال مردم ، خوانندگان و نوازندگان دانست . با این همه ، دوبیتی امروز سیستانی نیز از خواب چندین ساله ی خویش برخاسته است و روندی نوگرایانه را در فرم و محتوا در پیش گرفته و چونان قالب های دیگر شهر نوپای سیستانی چشم به افق های دورتری دوخته است و هم پا با شعر امروز پارسی و اقوام دیگر ایرانی به پیش می رود و حتا، گاه به جان و زبان شناسنامه دار و شخصیت قابل قبولی نیز در این گستره ها رسیده است .ازدوبیتی سرایان و یا سیتک سرایان کهن سیستانی می توان " اُسینا " ( البته با کمی احتیاط ) ، " زینا" و " مَد علی " ( محمد علی ) را نام برد . در پایان برای آشنایی دوست داران و خواهندگان شعر اقوام ایرانی ، برگردان و باز سرایی چند دوبیتی سیستانی را پیشکش می کنم .
شعر و بازسرایی : پیام سیستانی
۱ـ
پرسه داریِ پس از مرگ را نمی خواهم
چرا که مردگان را
به دیدار زندگان نیازی نیست.
آی باد !
امشب چرا سراغی از درختی تکیده نمی گیری ؟ ۲ـ
دلم تنهاست
دل پریشانم تنهاست
ـ به تنهایی اندوه سرنایی ـ
باز می گشتی کاش .
چشم هایم را می گسترانم
در خیابانی که تو از آن بگذری و
گلی می شوم بر پیراهنت !
اگر که دوباره بیایی .
۳ـ
پریشانی ام را آرامشی نیست
چنان که شب های بی سرنوشتم را
بامدادی .
بهار سرگرم کوچیدن است
من
اما
هنوز زمستانم .
۴ـ
به بهانه ی لبان اناری ات
شبی خواهم آمد و
گیسوانت را شانه خواهم زد.
ـ اگر که بگذاری ـ
شباشب
در حوالی گیسویت
شانه ای خواهم شد و
تا پایان جهان خواهم زیست .
ـ اگر که بگذاری

sadegh2pic بازدید : 309 پنجشنبه 05 دی 1392 نظرات (0)

سلسله قواعدي كه از براي چگونگي نگارش رسم الخط سيستاني در پيش روي داريد ماحصل يك تحقيق و تفحص تطبقي با ساير رسم الخط هاي گويش هاي فارسي از قبيل كوردي، بلوچي، مازني، گيلكي مي باشد؛ در اين قواعد كوشش بر آن بوده است كه مماشات در نگارش و پرهيز از پيچيده سازي زباني (به دليل آنكه نخستين باري است كه تلاش جدي براي همه گير كردن رسم الخط سيستاني انجام مي گردد) در دستور كار قرار گيرد؛ قواعد مزبور پس از محك اوليه آن و مثبت ارزيابي شدن رويكرد موجود در آن توسط نهاد هاي آموزشي و با كمك صاحب نظران زبانشناس در اختيار عموم و به ويژه دانش آموزان حوزه سيستان قرار خواهد گرفت.

درباره ما
Profile Pic
دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
    تعرفه تبلیغات
    '); } function mazaya() { var mazaya=window.open('','','width=500, height=350'); mazaya.document.write('
    :

    ا()
    .


    '); } /*]]>*/



    تومان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 201
  • کل نظرات : 33
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 18
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 718
  • بازدید سال : 11,225
  • بازدید کلی : 476,403
  • کدهای اختصاصی

    ping fast  my blog, website, or RSS feed for Free

    . .